معنی خواب بند در فرهنگ لغت هوشیار

بافسون کسی را خواب کردن چندانکه تا سحر باطل نگردد بیدار شو

معنی خواب بند در فرهنگ فارسی عمید

کسی را با خواندن افسون یا به قوۀ مانیه تیسم خواب کردن، بازداشتن کسی از خواب به وسیلۀ افسون و عزایم، ویژگی کسی که خوابش نمی برد

فرهنگ لغت هوشیار

خواب بند: کسی را با خواندن افسون یا به قوۀ مانیه تیسم خواب کردن، بازداشتن کسی از خواب به وسیلۀ افسون و عزایم، ویژگی کسی که خوابش نمی برد

فرهنگ فارسی عمید

چوبدار

بخواب فرورفتن

رویا بیننده، خواب بیننده

محل تقاطع دو دیوار